خب بنظرم ایده بدی نیست یکم از خودم بنویسم
25 سالم شده، میشه گفت کم و بیش مستقل شدم، داره نزدیک به یک سال میشه پولی از خانواده نگرفتم ، البته پارسال یا دو سال پیش هم گاهی زندگی باهام خوب تا نمیکرد و بی پول میشدم ازشون کمک میگرفتم
هنوز دانشجوم و خیلی از همکلاسیام عقب افتادم ، حدود دو سال تقریبا درس نخوندم، و خب الان بجای اینکه سال پنجم داروسازی باشم دارم درس های سال دوم سوم رو پاس میکنم
شاغل شدم، پارسال همچین روزایی در آرزوی شغل به سر میبردم ، ده جا مصاحبه کردم، هر نیم ساعت سایت های آگهی کار رو چک میکردم و رزومه میفرستادم به همشون ، بالاخره یه دوستی منو معرفی کرد به یه رستوران , اول پاره وقت و بعد تر تمام وقت شاغل شدم، پولش خوبه اما تمام وقت دیگه نمیتونم کار کنم ، چون نمیرسم درس بخونم همین جوریش هم کلی عقبم
وارد یه رابطه جدی شدم و امسال دومین عید رو در کنار هم سپری کردیم
آرزوهای الآنم پایان درس و دانشگاهه، ازدواج کردن و داشتن خانواده و شغل درست حسابی در آینده نزدیک هست و اینکه بدونم قراره کجا زندگی کنم (همین ایتالیا یا یه کشور دیگه)
زور گیری...برچسب : نویسنده : bi-esm13 بازدید : 72