مایه حیات ۲

ساخت وبلاگ

نوشته قبلی رو چهار پنج بار اصلاح کردم و لحظاتی قبل متوجه شدم بجای مایه حیات عنوان مطلب رو " مایع حیات " ذکر کردم

یادش بخیر در روزهای شیرین کودکی دوست داشتم بنویسم ؛ تصوراتی شیرین از جهان داشتم! فکر میکردم چرخ دنیا همینقدر آرام خواهد چرخید و کتاب های زیادی خواهم نوشت از کتاب های کودک و نوجوان گرفته تا پلیسی و رمان های عشقی که عاشقی به معشوق خود هدیه دهد

به هرحال از اون رویاهای شیرین رسیدیم به امروزی که ناتوان در نوشتن چند خط می باشم؛ شاید هم چون تایپ کردن مانند با مداد نوشتن از جان و دل نیست

در ستایش پول‌‌‌، دوستی رو مثال میزنم که در رشته پزشکی دانشگاه دولتی قبول شد تنها مشکلی که داشت دور بودن دانشگاه بود، هزار کیلومتری از خونش فاصله داشت اما خانواده حمایتگری داشت (و اضافه کنم توانمند از لحاظ مالی) ؛ از زندگی خوابگاهی و دور از خانواده براش میگفتم که گفت قصد نداره به خوابگاه بره و دنبال خونه میگرده . مدتی بعد خبر داد که خونه ای خریده در همون شهر! تبریک گفتم و پرسیدم حالا چرا خونه گرفتی؟ گفت : قراره هفت سال اینجا زندگی کنم و اول از همه هفت سال اجاره دادن خودش اندازه یه خونه خرج داره ،‌ به آدم مجرد هم راحت خونه نمیدن اینجوری دیگه خودم صاحب خونم و به کسی جواب پس نمیدم، بعد هفت هشت سال که درسم تموم شد هم خونه رو میفروشیم عملا ارزش پول حفظ میشه ، انگار مفت نشستم تو خونه

کاملا درست میگفت نقدینگی بالا حتی باعث ذخیره بیشتر پول و حفظ ارزش پول میشه ، حقیقتا پول پول میاره!

زور گیری...
ما را در سایت زور گیری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-esm13 بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 13 فروردين 1403 ساعت: 16:02